Saftı gönlüm

من زندم سلام 

کی منو کار داشت ؟ در خدمتم بفرمائین،❤️🌹

من زندم سلام 

کی منو کار داشت ؟ در خدمتم بفرمائین،❤️🌹

farzet onu hiç sevmedin

farzet onu hiç görmedin

deger mi bir vicdansıza

unut sende unut gönlüm

degermi bir vefasiza

unut sende boşver gönlü

ah gönlüm ondan sana hayır yok

ah gönlüm içerimde derdim çok

degermi bir kitapsız ugruna

unut sende boşver gönlüm

ağlamana hiç degmez ki

kahretsende o dönmez ki

onu nasıl sevdigini

o vicdansız hiç bilmez ki

onu nasıl sevdiğini

o insafsız hiç bilmez ki

–♬♬♪♬♪♬–

فرض کن اصلا اونو دوست نداشتی

فرض کن اونو اصلا ندیده بودی

ارزش داره اون بی وجدان

فراموش کن توام فراموش کن قلبم

ارزش داره اون بی وفا

فراموش کن توام بیخیال دلم

آه قلبم از اون برای تو خیری نمیرسه

آه قلبم درونم پر از درده

ارزش داره بخاطر یه کافر

فراموش کن توام بیخیال دلم

ارزش اینکه براش اشک بریزی رو نداره

از دنیا ببُری هم اون بر نمی گرده

چطور اونو دوست داشتم رو

اون بی وجدان نمیدونه

چطور اونو دوست داشتم رو

اون بی انصاف نمیدونه

farzet onu hiç sevmedin

farzet onu hiç görmedin

deger mi bir vicdansıza

unut sende unut gönlüm

degermi bir vefasiza

unut sende boşver gönlü

ah gönlüm ondan sana hayır yok

ah gönlüm içerimde derdim çok

degermi bir kitapsız ugruna

unut sende boşver gönlüm

ağlamana hiç degmez ki

kahretsende o dönmez ki

onu nasıl sevdigini

o vicdansız hiç bilmez ki

onu nasıl sevdiğini

o insafsız hiç bilmez ki

–♬♬♪♬♪♬–

فرض کن اصلا اونو دوست نداشتی

فرض کن اونو اصلا ندیده بودی

ارزش داره اون بی وجدان

فراموش کن توام فراموش کن قلبم

ارزش داره اون بی وفا

فراموش کن توام بیخیال دلم

آه قلبم از اون برای تو خیری نمیرسه

آه قلبم درونم پر از درده

ارزش داره بخاطر یه کافر

فراموش کن توام بیخیال دلم

ارزش اینکه براش اشک بریزی رو نداره

از دنیا ببُری هم اون بر نمی گرده

چطور اونو دوست داشتم رو

اون بی وجدان نمیدونه

چطور اونو دوست داشتم رو

اون بی انصاف نمیدونه

لیلی با بی وفایی شکسته قلب مجنون…

حس عجیبی داره چشای خیس و بارون!

خسته از ادما شبگرد تنها منم عمری

سر کرده ام تو خلوتم با غمم…

با دله خوونم چکار کنم خدا شکسته!

از روزگارم غبار غم به دل نشسته…

لیلی و مجنون چرا قصه ی پر دردیه…

عشق و عاشقی خدا ختم به نامردیه!

از حاله زاره مجنون لیلی خبر نداره…

معشوقه پا رو قلبه عاشق همش میزاره!

تلخه خدایا عاشق مظلوم همیشه باشه

لیلی چرا رو زخمه مجنون نمک میپاشه…

با دله خوونم چکار کنم خدا شکسته!

از روزگارم غبار غم به دل نشسته…

لیلی و مجنون چرا قصه ی پر دردیه

عشق و عاشقی خدا ختم به نامردیه

 

bayan tools

دانلود موزیک

دریافت
مدت زمان: 35 ثانیه

دریافت
مدت زمان: 35 ثانیه

03:59:29🥱💔

03:59:29🥱💔

معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی ‌آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد
...برای آن که بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان

تساوی های جبری را نشان می داد
خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت
یک با یک برابر هست
از میان جمع شاگردان یکی برخاست
“همیشه یک نفر باید به پا خیزد”
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است!
معلم مات بر جا ماند

و او پرسید:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز
یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهوشی بود و سؤالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد:
آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامن داشت
بالا بود
و آن که قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت
پایین بود
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقره گون
چون قرص مه می داشت
بالا بود
وان سیه چرده که می نالید
پایین بود
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفت خواران
از کجا آماده می گردید؟
یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد؟
یا که زیر ضربت شلاق له می گشت؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد؟
معلم ناله آسا گفت:
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست. 

(گل سرخی)

اگر محبت کردن جرم است

پس من یک مجرمم:")

بی حساب و کتاب خرج بشه
خرابی به بار میاره ؛
حتی معرفت!!!